ايستادگي تا شهادت
ايستادگي تا شهادت
نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي
منبع:داستان هاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)
منبع:داستان هاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)
د ولي او نازا بود امام جواد (ع) با كنيزي به نام سمانه (س) مادر امام دهم ، (ع) ازدواج كرد و از او داراي فرزند شد. ام الفضل بر سر همين موضوع ، كينه امام جواد (ع) را به دل گرفت وقتي كه ماءمون از دنيا رفت ، برادرش معتصم ، خليفه شد، او نتوانست وجود مقدس امام جواد (ع) را تحمل كند، سرانجام با جعفر (پسر ماءمون) در فكر توطئه قتل آن حضرت برآمدند، براي اين كار ام الفضل را مناسب ديدند، به او پيشنهاد كردند او پذيرفت و زهري را در انگور رازقي نمود، حضرت جواد (ع) را با آن انگور، مسموم و شهيد كرد. وقتي كه امام جواد (ع) در بستر شهادت افتاد، ام الفضل پشيمان شد و، گريه مي كرد، امام جواد (ع) به او فرمود: چرا گريه مي كني ؟ گريه تو سودي ندارد سوگند به خدا بزودي به فقر و دردي گرفتار گردي كه نجات و درمان ندارد آري آن بزرگوار اين گونه در جواني به شهادت رسيد. طولي نكشيد كه ام الفضل بيمار شد، هرچه دارائي داشت براي درمان خود، مصرف كرد، ولي خوب نشد، و دارائيش رفت به گونه اي كه گدا گرديد و سر راه عبور مردم ، دست سؤال دراز مي كرد و گدائي مي نمود و با اين وضع از دنيا رفت. اين فراز بيانگر زندگي سياسي امام جواد (ع) است كه هرگز تسليم طاغوت زمانش ، معتصم (هشتمين خليفه عباسي) نشد، و تا آن جا كه ممكن بود، مردم زمانش را از پيروي آن طاغوت برحذر داشت ، و در اين راستا تا پاي شهادت پيش رفت ، و در عنفوان جواني (25 سالگي) به شهادت رسيد، شهادتي مظلومانه و جانسوز، توسط همسرش كه ماءمور نفوذي طاغوت در خانه آن بزرگوار شده بود.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}